خورشید اول: نامش محمد است ولی
پرونده را مرور میکنم: پاکت عکسها جگرم را میسوزاند. پیکری که در جلسه عشقی جاودانه، زیباترین کربلای دنیا را یادآور می شود. نامش محمد است ولی هزاران بار اکبر و قاسم را تکرار میکند.

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۲ ساعت 21:31 توسط افق بسطام
|