استخر بسطام


گفتی از استخر و بنمودی کبابم

بهتر آن بود که می دادی جوابم

سالها از بهر آن پر درد و غصه

راز و رمز افتتاحش گشته قصه

تا مهیا گردد اسباب نجاتش

می زنیم خود را به آب و هم به آتش

درد خود با که بگوییم تا نگردد

زین سبب یا چند نسل بعد ما بد

بارالها کن مهیا تا شویم ما

بار دیگر بهر استخر ، طفل نو پا

ادامه نوشته

هفته ها از افتتاح آن گذشت

کس بیارید آب حوض خالی کند

کف آن را فرش با قالی کند

هفته ها از افتتاح آن گذشت

کس نیامد آب آن جاری کند

می رویم بهر شنا در حوض چاه

 چه کسی از ما طرفداری کند

سر خوش از آن بوده ایم با آبتنی

آب استخر درد ما تاری کند

حسرتا حسرت بدل ماندیم که دل

درد خود در آب استخر قی کند

طنز ویژه استخر پر ماجرا

گفتی از استخر و بنمودی کبابم

بهتر آن بود که می دادی جوابم

سالها از بهر آن پر درد و غصه

راز و رمز افتتاحش گشته قصه

تا مهیا گردد اسباب نجاتش

می زنیم خود را به آب و هم به آتش

درد خود با که بگوییم تا نگردد

زین سبب یا چند نسل بعد ما بد

باالها کن مهیا تا شویم ما

بار دیگر بهر استخر ، طفل نو پا

ادامه دارد...

استخر پر ماجرای بسطام


در مطالب جدیدمان میخواهیم داستان پر ماجرای استخر سرپوشیده بسطام را مرور کنیم.

و به نظر میرسد با این سرعتی که در افتتاح آن دیده می شود ، نسل های آینده می توانند به عنوان آثار باستانی از آن استفاده کنند 

در پست های بعدی شعر طنز ویژه ی استخر ، تقدیم همشهریان خواهد شد.

منتظر شعر و مطالب ما باشید

ما هم منتظر مطالب شما خواهیم بود