درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر
درد
سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر!!!
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
ای
که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت
نیست از این کوچه به سرعت بگذر
دیشب
از داغ شما فال گرفتم، آمد :
دوش می آمد و رخساره... نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده، قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر
دوش می آمد و رخساره... نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده، قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 18:50 توسط افق بسطام
|