ائتلاف گر میکنی با نامزد دانا بکن

رستگاری گر بخواهی مشورت با ما بکن

آنکه از بیم نبود رای گردد موتلف

بهتر ان باشد که با ابلیس گرد معتکف


از چه میترسی عزیزم ٬ رای خواهی شام بده

گر نتونی مستقیم بر خانه ها از بام بده

گر چه دیدی می شود افشا این ترفند تو

هر چه داری رو در و دیوار حک کن نو به نو

بهر اخاذی  چند رای کرده ای خود را مریض

آخرش گیرم که رفتی عضو شورا هم شدی

گشتی اندر شهر و مردم همچنان آش سریز

 


 

بی شعور است آن کسی که پای صندوق ها نرفت

سر خود خم کردو پای آخور بیگانه رفت

روز آخر که همه خندان وشادان آمدند

تازه میفهمد، شباهت های او با خر برفت



نامزد اصلح ما امروز سوار گاری است

گوئیامردم بپندارند که خیلی کاری است

بر سر قدرت که کار بر نیاید از برش

در نهایت لازم است مردم بکوبند بر سرش

ما از این شعرها قصد سوء در جهت تخریب نامزدهای محترم نداریم 

مقتضای شعر طنز اینگونه است. ما نسبت به تمام اهالی بسطام ارادتمند هستیم.